سیب نوشت

روز نوشت سیب گاززده

سیب نوشت

روز نوشت سیب گاززده

سپاس

 

زندگی پیکار با خویشتن است.پیکاری عظیم با دنیای لایتناهی دردها و رنج ها و ناملایمات.ناملایماتی  که آدمی را گاه به پرتگاه جنون و زوال و گسیختگی می کشاند و سودای نابودی او را دارد.دردهایی ناگفتنی از اعماق نادیدنی دنیای احساسات و عواطف بشری.احساساتی که گاه سودای ناممکن ترین و ممنوع ترین عواطف دنیای عجیب الخلقه ی خالق یکتا و بی همتا را دارد.خالقی که خود یکتا نوازنده ی ساز سترگ هستی است و بودنش هستی را آرامشی بی شمار است.آرامشی که باوجود تمام دردها و رنج ها و ناملایمات تجربه اش برای لحظه ای در کنار آن کس که دوست می داریم و در پیش گاه او که خود محبت ازلی است آدمی را نوید می بخشد که شاید برای لحظه ای توانسته باشد طعم سیب جاوید درخت رضوان را چشیده باشد و مرحمی ست بر تمام آن چه که برای سالیان متمادی چون خوره ای گوشت و استخوانش را می جویده است.می توان او را برای چشیدن این اندک لحظه ی آرامش سپاس گفت و نامنصفانه تنها به نیمه خالی لیوان شراب آرامش نگاه نکرد.سپاس تو را و سپاس او را برای لحظه ای که عطا کردی و طعم زهر آگین میوه ی درخت آرامش و هستی را برای ساعاتی چشاندی.

نظرات 2 + ارسال نظر
رها پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:25 ق.ظ http://www.kouly.blogsky.com

رنج هم لازم است تا بتوان مزه ی شادی را بهتر چشید.
راست می گی سعید.نباید ناشکر بود....به خاطر تمام این رنجها شکر...

مونالیزا جمعه 2 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:02 ب.ظ

جالبه برام که بدونم چی باعث وهم چشیدن طعم سیب شده برات.اما چیزه خوبیه ایمان.محرکی برای پیکار.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد