این شعر مال من نیست:
به چشمان تو که نگاه می کنم
مردی را می بینم که از ترس دوری ها و رفتن ها
دلش نمی خواهد بگوید دوستت دارد
از این می ترسد که روزی بیدار شود
و کنارش به جای تو تنها یادی مانده باشد
و انعکاسی از صدایت که می گفتی
باید بروی
که دلت می خواهد
آسمان هر جایی را خودت
با دستانت
لمس کنی
من عاشقانه می ترسم
زیباستی عزیز ..... زیبا .....
هم شعر هم وبلاگ
دمت گرم
واقعا که عالیه .... تبریک میگم .....
من که لذت بردم
مبارکه!
بترس٬اگه عاشقانه میترسی خیلی خوش به حالته٬نه برای ترسیدنت برای عاشق بودنت!که عاشق بودن تمام ترس رو خوشایند میکنه
دلم بد جوری گرفت.اشک ریختم
سلام ممنون از لطف همیشگیت به من...خیلی زیبا بود...این ترسهای عاشقانه...زیباست...مثل احساس تو
عالیه..........................تبریک.............
همه می ترسند هر انچه را که با قلم رویایی خود می کشند که مبادا تابلوشان خراب شود
عجب زنی!
سلام
خوب بود
اگه وقت کردید به وب من هم یه سری بزنید
من بیش از1300مقاله وتحقیق رایگان راجمع آوری کردم
وبلاگ من الان پیج رنک2 داره
ومی خواهم باوبلاگ شماتبادل لینک کنم
لطفااگرتمایل داریدمن راباعنوان "1300مقاله وتحقیق رایگان"وبه آدرس:http://www.beheshtnet.blogfa.com
لینک کنیدوسپس ازطریق نظرات خبردهیدتامی خواهیدباچه نام وآدرسی لینک شوید
من بعدازاینک شمارولینک کردم بهتون اطلاع می دم
ممنون